از اتفاقات تکراری در روزهای نمایشگاه بینالمللی کتاب هرسال، توقیف و جمعآوری کتابهایی است که پیشتر مجوز گرفته، چاپ شده، پخش شده، و چهبسا یکی دو سالی هم در نمایشگاه حضور داشته است، اما از آنجاییکه چشم و گوش فرهنگ، تنها متعلق به دو سه نفر ممیز وزارت ارشاد نیست و پس از چاپ و انتشار اثر، اثر در معرض قضاوت افراد بسیار دیگری قرار میگیرد و چه بسیار مواردی که از چشم ممیزان مخفی مانده بوده، بعدها مورد توجه خوانندگان قرار گرفته، و آشکار میشود.
اما کتابهایی از این دست که پس از اخذ مجوز و چاپ و پخش، مجدداً مورد بازبینی و نظارت قرارمیگیرند و درنهایت از نمایشگاه جمع میشوند و حتی ممکن است لغو مجوز شده، حتی در روزهای پس از نمایشگاه هم امکان پخش را بهکلی از دست بدهند، از چند حالت خارج نیستند؛ یا مشکلات اخلاقی دارند، یا مشکلات عقیدتی، یا مشکلات سیاسی و اجتماعی و... و البته در این میان، مواردی هم بوده که کتاب مذکور، عملاً هیچیک از مشکلات مذکور را نداشته، بلکه ظاهر یا عنوانی غلطانداز داشته، یا اینکه مؤلفش با شلوغبازیها و اداهایی در فضاهای مجازی، سبب تحریک حساسیتها شده است.
مثلاً در نمایشگاه کتاب امسال، در بین کتابهای جمعآوریشده، عنوان مجموعهای از یادداشتهای روزانه بسیار سطحی و معمولی دیده میشد که صرفاً دربرگیرنده آه و نالههای زنانه است، بدون هیچگونه دغدغه خاصی.
اما مؤلف یادداشتهای مذکور در پاسخ به سؤال بجا و مهم و دغدغهمند مخاطبانشان که پرسیده بودند: «چرا؟؟؟» فرمودند: «بهخاطر یادداشتهای سیاسیام بوده، و اگر همینطور باشد که من فکر میکنم، خبر توقیف کتابهای دیگرم هم بهزودی میرسد»، و اگرچه در همانحال خبر رسید که چندین و چند مرغ پخته در دیگهایشان به خنده افتادند، اما به هرحال اینقبیل فرمایشات، همان شلوغبازیها و اداهایی هستند که قرار است ایجاد حساسیت کرده ، برای مؤلف، جایگاه اپوزیسیون و مخالف ایجاد کند. در این مختصر، بحث بر سرکتابهایی که بهدلیل داشتن مشکلاتی خاص، گرفتار این ماجرا شدهاند و مؤلفانشان از توقیف آنها در رنج و عذابند نیست، بلکه دقیقاً بحث بر سر کتابهایی است که بهدلایلی غیر از عقیدتی و سیاسی، گرفتار چنین مسألهای شدهاند تا مؤلفشان دیده شود.
اینقبیل کتابها، اغلب دربرگیرنده مشکلات اخلاقیاند، اما پس از توقیف و جمعآوریشدن، مؤلفان آنها سرشان را بالا میگیرند و اسمشان را میچسبانند کنار اسم شاعرانی که کتابشان به دلایل دیگری جمعآوری شدهاند و همهجا با تفاخر میگویند که «متأسفانه کتابهای من و x و y و... هم جمع شد» و این یعنی که ببینید ما چه آدمهای مهم و متفاوت و روشنفکر و مخالفی هستیم، و حال آنکه دغدغهشان هرگز از مسایل غیراخلاقی و جنسی تجاوز نکرده است. به هرحال امسال هم مثل سالهای قبل، دری به تخته خورده و خدا خواسته و برای برخی شاعران، پُز روشنفکری فراهم شده؛ مثل آن حکایت کلیلهودمنه که در آن خفاشها، آفتابپرستی را به اسارت گرفته بودند و چون خود تحمل نور آفتاب را نداشتند، آفتابپرست را برای شکنجهکردن در مقابل نور خورشید قرار دادند و مؤلف کلیلهودمنه مینویسد: «حربا خود این از خدا خواسته بود!»
نظر شما